در برابر هر کنشی، واکنشی وجود دارد. در برابر هر ویژگی و خصیصه ای، پاسخی یافت می شود. باید بیاموزید واکنش مثبت نشان دهید و از رفتار قضاوت گرانه دست بردارید.
وقتی که به جای تمرکز بر ضعف های همسرمان، بر توانایی های او تمرکز می کنیم، با رفتار مثبت بیشتری از جانب وی رویارو می شویم. این موضوع شاید بدین جهت است که بسیاری از ما بر این تصوریم که همسرمان احساسات ندارند- با اینکه مردان، به دلیلی، همان احساساتی را ندارند که زنان از آن برخوردارندوبالعکس. اما حقیقت این است که میان چگونگی احساس پسرکی خردسال با دخترکی خردسال تفاوتی نیست- تنها فرق آن نحوه برخورد جامعه ما با آن احساس هاست.
در واقع جامعه ای که در آن زندگی می کنیم مانند مدرسه ،بیمارستان ،خانه ... در سرکوب احساسات ما نقش دارند واثر این رفتار ناصحیح در آینده ما تاثیر گذار است.
مثال زیر نمونه کاملی از چگونگی درک این پیام به وسیله پسران است که خوب نیست آنان گریه کنند:
وقتی شش سال داشتم از دوچرخه به زمین افتادم وچانه ام شکافت به فوریت های اورژانس رفتیم پزشک کشیک با شنیدن صدای گریه من گفت ما اینجا یک دختر کوچولو داریم، توی بخش ما پسر ها گریه نمی کنند .
در دوران کودکی، کسانی که بیش از همه خواستار جلب رضایت شان هستیم، به ما می گویند، وقتی کسی اسمی روی شما می گذارد، تصور نکنید مهم است، و نیز می گویند: «چوب و سنگ ممکن است استخوان های شما را بشکند، اما اسم گذاشتن روی شما، آسیبی متوجه تان نمی کند.» غلط است! اسم ها آسیب می رسانند.
افزون بر این، وقتی احساسات جریحه دار شده شما به اثبات نرسد، در تلاش برای دوست داشته شدن و مورد پذیرش قرار گرفتن، آن ها را نادیده می گیرید، و به جای پایان یافتن احساس انزوا، دچار احساس خشم و گناه می شوید.
این موضوع در مورد دختران هم صادق است ،حتی بسیاری خانم ها نیز در نشان دادن احساسات خود مشکل دارند. بسته به اینکه اعضای خانواده اشان در دوران رشد چه اندازه مستبد و سلطه جو بوده اند، آنها یا فردی می شوند که احساس خود را راحت بروز می دهد، یا کسی می شوند که اصلا چنین نیست.
در مورد کودکان بسیار رایج است که یاد بگیرند احساساتی را که بیشتر وقت ها به آن توجه نمی شود، لاپوشانی کنند. برای مثال، دختربچه ای که چند لحظه پیش با خواهرش جر و بحث کرده است، با اصرار مادر مواجه می شود که از او می خواهد «زود برو اونجا پیش خواهرت و به اون بگو متأسف هستی.»
دختر بچه شاید بسیاری احساس های گوناگون داشته باشد؛ اما احساس تأسف در میان آن ها نیست.
دخترک ناگزیر است تصمیم گیری کند. آیا باید بگوید: «نه، متأسف نیستم و نمی خوام برم و بگم که متأسفم.» یا باید نزد خواهرش برود و بگوید متأسف است، آن هم به خاطر آنکه محبت و تأیید مادر را به دست آورد؟ حدس من این است که بیشتر بچه ها راه دوم را انتخاب می کنند.
در دوران کودکی، وقتی شما را، برای تزریق آمپول، به مطب دکتر می بردند، اگر شما گریه می کردید، احتمالاً به شما می گفتند «اینجا چیزی نیست که ازش بترسی. آسیبی به تو نمی رسه و اذیت نمی شی.» وقتی آمپول زدن درد به دنبال داشت، شما حتی شدیدتر گریه می کردید، در حالی که مادر و پزشک شما را احمق خطاب می کردند.
می بینید چگونه شروع می کنیم به لاپوشانی احساسات!
احساس های ابراز نشده یا صادق نبودن با احساساتمان می تواند برای سلامت جسم مضر وآسیب رسان باشد .
این موضوع متاسفانه ریشه در دوران کودکی ما دارد اگر پدران ومادران ،معلمان ،پزشکان....بدانند که رفتارهاوبرخوردهای اجتماعی آنان هرچند کوتاه باشد وبه یاد نماند اما برای نسل فردا اثرگذار وپایدار خواهد بود .
توجه به نقش تربیتی ورفتاری همه اعضای جامعه برروی کودکان ونوجوانان از مهمترین مسائلی است که متاسفانه گاهی به دلیل عدم آگاهی وفرهنگ سازی صحیح نادیده گرفته می شود واین موضوع در دراز مدت زیان بار خواهد بود.
شاید ما وهمسرانمان به دلیل اشتباه جامعه ویا خانواده یاد گرفتیم که از احساسات خود فرا کنیم وواقعیات را نادیده بگیریم اما به هر حال همه ما می دانیم تنها راه ارتباط عاشقانه با همسرمان ابراز احساسات صادقانه، بدون ترس وضعف است وساختار خانواده به مردان وزنان اجازه می دهد ورای جنسیت خود در کمال صداقت به بیان احساسات خود با همسرانشان بپردازد .همه ما باید بدانیم بیان احساسات ویا ابراز احساسات، خدشه ای به مرد بودن یا زن بودن ما نمی زند وهمانطور که پیشتر هم گفتیم همه ما باید عادت کنیم به جای تمرکز بر نقاط ضعف همسرمان نقاط قوت او را در نظر بگیریم وبه وسیله رفتارهای مثبت همسرمان رفتارهای منفی اورا اصلاح کنیم از همین حالا شروع کنید فردا دیر است .
منبع:کتاب چراغ دل همسرت را روشن کن/تبیان
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: